مارتین هایدگر فیلسوف بزرگ قرن بیستم ،
به جای «به دنیا آمدن» انسان از «پرتاب شدگی انسان» به این جهان سخن می گوید:
وقتی از "به دنیا آمدن" انسان سخن می گوییم، انگار انسان اراده و فاعلیتی در آن داشته است. مانند اینکه بگوییم: "من امروز به این شهر آمدم". اما هنگامی که از "پرتاپ شدگی" انسان به این جهان سخن می گوییم، یعنی انسان هیچ اراده و فاعلیتی در آن نداشته و کاملا بر اساس جبر تاریخی و جغرافیایی در جایی قرار گرفته است. درست مانند اینکه بگوییم: "من توسط گروهی در این شهر پرتاپ شدم"
واقعیت زندگی ما همین است. هر کدام از این میلیاردها انسانی که در کره زمین زندگی می کنند، در روزی از تاریخ و بدون اینکه هیچ قدرت انتخابی داشته باشند در خانواده، شهر و کشوری به دنیا پرتاپ شده اند و بدون آنکه کوچکترین اختیاری داشته باشند بنیادی ترین مسائل زندگیشان از قبیل تاریخ، نژاد، زبان، وضعیت افتصادی، موقعیت جغرافیایی، دین، کشورهای دوست و دشمن و بسیاری دیگر از این مسائل از قبل برایشان انتخاب شده است. کودکی که امروز در خانواده یهودی یا عرب بیت المقدس چشم به جهان گشوده و به این جهان پرتاپ می شود، بدون آنکه کوچکترین انتخابی داشته باشد، گذشته و اعتقادات و آینده و دشمنان او انتخاب شده است و به ندرت قدرت و توان خروج از این زیست جهان را خواهد یافت.
▪️آگوست کنت جامعه شناس فرانسوی معتقد بود: "تاثیر مردگان بر زندگان، بیشتر از تاثیر زندگان بر زندگان است"
واقعیت این است که بسیاری از تعصبات و علایق و تعصباتی که حاضریم جانمان را برایش فدا کنیم، پیش از آنکه به دنیا آمده باشیم از مردگان به ما ارث رسیده است.
ما با کوله بار چندین هزار ساله زبان، فرهنگ، اعتقادات و تاریخ و رسومی که مرده گان بر دوش ما می گذارند چشم به جهان می گشاییم.
دشمنان ما اغلب دشمنان مردگان و درگذشتگان ما هستند. ما قبل از تولد با دوستان و دشمنان خود متولد می شویم. اغلب جنگ هایمان به خاطر مردگان و دفاع از باورهایی است که از آنها به ارث رسیده است.
با یاد مردگان چندین هزار ساله به وجد می آییم یا از شنیدن نام شان دچار غرور می شویم...
نظرات شما عزیزان: